توسط : montazer
لینک مرتبط: یهود شناس شوید! (قسمت اول)
اعلامیه بالفور
لرد آرتور جیمز بالفور(۵۸) نخست وزیر انگلیس از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۵م و وزیر خارجه از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۹م. وی یک یهودی و صهیونیست تمام عیار بود. بعد از اینکه کنفرانس ششم صهیونیستی، طرح وی، مبنی بر واگذاری سرزمین اوگاندا به یهودیان را رد کرد بی درنگ طرح مکتوبی را در خصوص اسکان یهودیان در فلسطین آماده ساخت. تا نهایتاً وزارت خارجه انگلیس در دوم نوامبر ۱۹۱۷ اجازه تأسیس وطن ملی برای یهودیان را در فلسطین صادر کرد. نامهای که بالفور وزیر وقت امور خارجه انگلیس خطاب به ثروتمندترین یهودی آن زمان “لرد روچیلد” (۵۹) ارسال داشت که در آن آمده بود: لرد روچیلد عزیز: بسیار خوشوقتم که از سوی دولت اعلی حضرت، بیانیه ذیل را که در خصوص عنایت حکومت، به آمال صهیونیسم، تقدیم دولت شده و با آن موافقت شده است، را اعلام نمایم: … دولت اعلی حضرت، تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقّی میکند و برای رسیدن به این هدف مساعی حسنه خود را به کار خواهد برد. مشروط بر اینکه هیچ نوع اقدامی که به حقوق ملی و مذهبی جماعات غیر یهودی در فلسطین و یا به حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر لطمه بزند انجام نگیرد.(۶۰) در زمان صدور اعلامیه بالفور (نه دهم) جمعیت فلسطین را اعراب تشکیل میدادند و تنها (یک دهم) آن یهودی بودند، که تازه نیمی از آنان را مهاجران جدید الورود تشکیل میدادند. امّا در متن اعلامیه حتی یک بار از ساکنان اصلی نام برده نشده بود و اگر جایی لازم بود از آنان نام برده شود، با عنوان غیر یهودی(۶۱) نام برده شده بود در حالی که چهارده بار به کلمه یهود و مؤسسات یهودی تصریح کرده بودند. و چنان از آنان یاد شده بود که گویی کاملاً قضیه برعکس است و تنها اعراب جمعیت فلسطین را تشکیل میدهند. علاوه بر این در متن اعلامیه از کلماتی استفاده شده بود که از ابهام معنایی بالایی برخوردار بودند مانند وطن ملی، حقوق ملی و…که بعدها در سایه همین ابهامات بسیاری از حقوق فلسطینیان مورد تعرض اشغالگران قرار گرفت. بعد از صدور اعلامیه بالفور، فرانسه، ایتالیا و روسیه آنرا مورد تأیید قرار دادند و آمریکا با ابزار خوشحالی خبر از تشکیل یک دولت یهودی داد. شش هفته پس از صدور اعلامیه بالفور، انگلیس بیت المقدس را در نهم دسامبر۱۹۱۷م به تصرف خود درآورد و در یازدهم دسامبر ژنرال آلن بیفرمانده نظامی انگلیس که خود یهودی بود وارد بیت المقدس شد و در میان مردم اعلام کرد: امروز جنگلهای صلیبی به پایان رسید!(۶۲) اما زمینههای پیدایش اعلامیه بالفور و تصرف بیت المقدس را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد.با آغاز جنگ جهانی اول نگرانی شدیدی جهان را فرا گرفت. این جنگ برای انگلیس بسیار نگران کننده بود و به این میاندیشید که چگونه آمریکا را وارد جنگ سازد تا از این طریق جبهه خود را تقویت کند و از آنجایی که یهودیان قادر بودند آمریکا را وارد جنگ سازند انگلیس دست به دامان یهودیان شد. صهیونیستها که مترصّد چنین فرصتی بودند بیدرنگ وارد مذاکره شده و تعهد دادند که در مقابل تشکیل دولت یهودی در فلسطین به پشتیبانی انگلیس، یهودیان، آمریکا را به هر نحوی وارد جنگ خواهند کرد.(۶۳) با این حساب یکی از آتش افروزان اصلی جنگ جهانی اول صهیونیستها بودهاند، که با این عمل بزرگترین پیروزی را نصیب خود کردند. از سوی دیگر با تصویب قرارداد بالفور توسط انگلستان نظر یهودیان پراکنده و ثروتمند دنیا خصوصاً یهودیان مقتدر آلمان و اتریش به سوی انگلستان جلب میشد. از دیگر دلایل صدور اعلامیه بالفور اینکه انگلیس در ابتدا در نظر داشت که فلسطین را که از لحاظ سوق الجیشی به اندازه کانال سوئز اهمیت داشت، در محدوده مستعمرات خود نگه دارد و سپردن آن به دست صهیونیستها با اعلامیه بالفور بهانهای به دست انگلستان میداد تا هنگام تقسیم میراث امپراتوری رو به انقراض عثمانی، تقاضا کند که فلسطین در قسمت سهمیه او باقی بماند.(۶۴)
اسرائیل
معادل با خدا(۶۵) ، نامی که به یعقوب و یهود داده شده است.(۶۶) در زبان عربی اسری یعنی عبد و ئیل یعنی الله مجموعآً به معنای بنده خدا(۶۷). این واژه ۴۳ بار در قرآن به کار رفته است.(۶۸) اسرائیل در اصطلاح متداول امروزی به دولت صهیونیستی گفته میشود که در سال ۱۹۴۷ بسیاری از مردم کشور فلسطین را از خانه و کاشانۀ خویش بیرون راندند و با حمایت قاطع کشورهای انلگیس و آمریکا سرزمین فلسطین را اشغال کردند.
ضدّیّت ازلی با یهود
این اصطلاحی بود که بزرگان قوم یهود برای محصور کردن یهودیان، و اِعمال کنترل بیشتر بر آنان، جعل کردند. و آن را به این خاطر تبلیغ میکردند تا تخم بدگمانی و بی¬اعتمادی در یهودیان نسبت به دیگران را در دلهای آنها بیافشانند تا بدین وسیله یهودیان را بر علیه غیر یهود برانگیزند. صهیونیستها بیشترین استفاده را از این اصطلاح جعلی بردند. بزرگان یهود اعم از عالمان دینی و سیاسی به خاطر درهم شکستن دیوارهای گتو(۶۹) و مخلوط شدن یهود در میان سایر اقوام بواسطه پیشرفتهای بشری برای اینکه یهودیان را در یک گتوی معنوی دراختیار خود بگیرند، بحث ضدیّت ازلی با یهود را بنیان نهادند. تا آنجا که ل. بیسینگر کراراً اظهار میدارد که ضدیت با یهود یک بیماری دماغیِ (روانی) علاج ناپذیر است و طی هزاران سال به نسلهای متعدد به ارث رسیده است.(۷۰) و تا آنجا پیش رفتند که گفتند: علت اصلی و اساسی ضدیت با یهود وجود خود یهودیان است!(۷۱) ، تا با دستمایه قرار دادن این مساله بگویند که مطمئناً یهودیان همیشه وجود دارند پس ضدیت با یهود هم همیشه وجود دارد، و به تبع آن از بابت از دست دادن این سلاح قدرتمند خیالشان راحت باشد، و همیشه بتوانند با زدن انگ ضد یهودی به دشمنان خود و سوء استفاده از احساسات بشری، در تحقق اهداف پلید خود بکوشند. امروزه از ضدیت ازلی با اصطلاح یهود آزاری(۷۲) نام میبرند. حتی صهیونیستهای امروز که فلسطین را سرزمین آبا و اجدادی خود میدانند در جواب اینکه چرا یهودیان از آن آواره شدهاند پاسخ میدهند که یهود آزاری باعث آوارگی آنان شده(۷۳)، در حالی که سیسیل ورث مینویسد : به هرحال نباید پنداشت که مهاجرت یهودیان به اروپا در اصل ناشی از بردگی بود بلکه عامل تجارت نیرومندتر از جنگ بوده است(۷۴). صهیونیسیم رسالت یهود آزاران را تحریک و اجبار یهودیان به مهاجرت به فلسطین میدانست و این همان دلیلی است که باعث شد تا سران صهیونیسم تن به مذاکره پنهانی با هیتلر بدهند. چرا که هیتلر در کوچاندن بالاجبار یهودیانِ آلمان به فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی حق بزرگی به گردن شان دارد. امّا از طرف دیگر یهودیان با اخلاق و خصوصیات خاصی که داشتند از جمله خودبرتر بینی، جاسوسی، فعالیتهای غیر تولیدی و دهها صفت زشت و پلید دیگر همیشه مایه دردسر میزبانان خود را فراهم میآوردند. اینها زمینهای را فراهم میآورد تا یهودیان را در فشار و تنگنا قرار دهند. آنان برای داغ نگه داشتن تنور یهودی ستیزی که به گفته بزرگانشان سخت به آن نیاز داشتند حتی به هم کیشان خود هم رحم نمیکردند تا جایی که وقتی انگلستان مهاجرت به فلسطین را محدود کرد و به سرنشینان کشتی پاترینا اجازه پیاده شدن در خاک فلسطین را نداد دستگاه اطلاعاتی یهودیان صهیونیست تصمیم گرفت کشتی را با کلیه سرنشینان آن که بیش از۲۰۰ تن از یهودیان مهاجر آلمانی بودند، نابود کند و نهایتاً چنین کردند. و هیچگاه منشأ انفجار رسماً معلوم نشد اما در فلسطین و سایر کشورها این افسانه را رواج دادند که ساکنان کشتی، خود، کشتی را منفجر کردهاند و در رسانهها از آن به خودکشی دسته جمعی تعبیر کردند. و علت آن را چنین قلمداد کردند که آنان مرگ را بر جدایی از وطن ترجیح دادند و پیش بینی میکردند که این کار افکار دیگران را بر علیه انگلستان و قوانین محدود کننده مهاجرت میشوراند و به واسطه آن روح یهودیت در دیگر یهودیان تحکیم مییابد.(۷۵) در بسیاری از مواقع یهودیان چنان تنفّر دیگران را بر میانگیختند که باعث اخراج آنها از کشور میزبان میشدند. در این مورد تاریخ نمونههای زیادی را ثبت کرده است از جمله: رانده شدن یهودیان از انگلیس در سال ۱۲۹۰ م و اخراج آنان از فرانسه توسط فیلیپ پادشاه فرانسه در سال ۱۳۰۶ م همچنین از مجارستان در سال ۱۳۶۰ م و از بلژیک در سال ۱۳۷۰ م و اخراج آنان توسط بریخت پنجم پادشاه اتریش در سال ۱۴۲۰م و از هلند در سال ۱۴۴۴ م از ایتالیا در سال ۱۵۴۰ م و اخراج آنان از آلمان در سال ۱۵۵۱ م و نمونههای زیادی که در تاریخ ثبت شده است. امّا سیاستمداران مکار یهود توانستند از این خصیصه مورد تنفر بودن یهود یک اسطورهای را خلق کنند که بیشترین کمک را در رسیدن به اهدافشان ایفا کند. به قول هرتزل، سران یهود، یهود ستیزان را به عنوان بهترین متحدان خود به حساب میآورند و با سوء استفاده از این واقعیت (خصایص زشت یهود و به تبع آن مورد تنفر بودن آنان) لحظه به لحظه خود را به آرمانهای کثیف خود نزدیکتر میکنند. آنان یهود ستیزی را به عنوان عاملی قوی برای استمرار کمکها برای اداره دولت صهیونیستی میدانند. هرگاه احساس کنند که منابع این حرکت در حال افول است خود اقدام به برافروخته کردن آن میکنند، همانطور که بعد از سرکوب شدن فاشیسم به فکر منابع جدید یهود ستیزی افتادند. بن گوریون در این زمینه میگوید: من از اعتراف بدین نکته شرم ندارم که اگر قدرت میداشتم ـ چنانکه آرزویش را دارم ـ گروهی از جوانان کاری را جدا میکردم، جوانان هوشمند، شایسته و فداکار نسبت به آرمانها و مشتاق و آرزومند کمک به رهایی یهودیان آنوقت این جوانان را به ممالکی میفرستادم که یهودیانشان غرق در خود خواهی گناه آلودهاند. وظیفه این جوانان این بود که خود را غیر یهودی جلوه دهند… و یهودیان را با شعارهای ضد یهودی به ستوه آورند. شعارهایی مانند یهودی قاتل، یهودی برگرد به فلسطین…. من قول میدهم که نتیجه کار، از لحاظ مهاجرت، هزاران بار بیش از نتایج موعظه هزاران فرستادهای بود که در گوشهای ناشنوا خواندهاند.(۷۶) یهودیان برای اینکه مقداری از میزان نفرت غیر یهودیان نسبت به خود را بکاهند و ورود غیر قانونی خود به فلسطین و اخراج و کشتار مردم آنجا را تا حدودی توجیه کنند بنابر مقتضیات زمان دست به تحریف تاریخ برده و دروغها و افسانههایی برای مظلوم نمایی خود جعل میکردند که از جمله آنها میتوان به افسانه هولوکاست اشاره کرد. امروزه بهترین و مطرح ترین مصدان یهودی ستیزی نظریه موهوم و مجعولهولوکاست میباشد که به بررسی اجمالی آن میپردازیم.
افسانه هولوکاست(۷۷)
هولوکاست سناریویی است که صهیونیستها آن را برای جلب توجه افکار دنیا، توجیه اشغال فلسطین، زیر پا نهادن قوانین بین المللی و نهایتاً برای اخاذی از کشورهای اروپایی طراحی کردند. آنان مدعی شدند که هیتلر حرکتی هدفمند و پایدار را برای قتل عام یهودیان طراحی و به اجرا درآورد که طی آن ۶ میلیون یهودی! کشته شدند. طبق این ادعا، بخش عمدهای از این جمعیت در اتاقهای گاز کشته شد و سپس در کورههای آدم سوزی نابود شدند و بعد از سوزاندن، نازیها از چربی اجساد این قربانیان صابون تولید کردند! با این همه افسانه هولوکاست نظریهای سست بنیاد نیست، بلکه بر عکس ساختار آن از انسجام درونی برخوردار است و اصول بنیادیش منافع سیاسی و طبقاتی عظیمی را تداوم میبخشد. امروزه از این واقعه به عنوان کشتار مقدس یهودیان یاد میشود و چنین تبلیغ میشود که آنان مانند قربانیانی بودند که به پیشگاه خداوند تقدیم شدند. آنها از این اسطوره خودساخته چنان تبلیغی به عمل آوردند که حتی کتابهایی در موضوع یهودی سوزی جزء مواد درسی لازم در دبیرستان و دانشگاه قرار داده شد و کتابهایی چاپ و منتشر کردند که برخی از آن کتابها به فروش پانصد هزار نسخه و ترجمه به چندین زبان رسیدند(۷۸). افسانههالوکاست امروزه به نوعی سلاح ایدئولوژیک بی بدیل تبدیل شده است و با خلق و تکامل این سلاح یکی از مهیبترین قدرتهای نظامی جهان که در عرصه حقوق بشر سابقهای بسیار تاریک و وحشتناک دارد خود را در مقام دولتی مظلوم نشانده است. از مهمترین مزایای این مظلوم نمایی تشکیل دولت غاصب اسرائیل و مصون نگه داشتن اسرائیل از انتقادات منتقدان است.
آنان در توجیه مذهبی مسئله کشتار یهودیان، آن را اولاً خواست خدا دانسته و ثانیاً هیتلر را تنها وسیلهای برای تنبیه و بازخرید قوم خدا میپندارند، و به کتاب مقدس استناد میکنند که آنان قومی هستند که خداوند آنان را کیفر داده و در عین حال برگزیده است!!(۷۹) آغاز اسطوره هولوکاست به اوایل سال ۱۹۴۲ میلادی باز میگردد، زمانی که گرایشهای یهودستیزانه حزب نازی و تلاش آنها برای اخراج یهودیان از آلمان و اراضی تحت اشغال به اوج خود رسید. در این زمان، رسانههای تبلیغاتی با استناد به منابع صهیونیستی اقدام به پخش اخباری کردند که فقط بر شنیدهها متکی بود و خبر از یک رویداد فجیع و وحشتناک میداد که برای یهودیان در حال رخ دادن بود. صهیونیسم علاوه بر تاسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل دو هدف عمده دیگر را از این مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست تعقیب میکرد: پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیسم و مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی بین آنان.اما هدف اروپا و آمریکا از طرح و تبلیغ و پشتیبانی از هولوکاست را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
الف: تخلیه حداکثری یهود از سرزمینهای یهودی به یک مکان.
ب.تمرکز دهی به یهود در محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا و استقرار اسرائیل در قلب خاورمیانه برای ایجاد یک پایگاه دیدبانی بر منافع غرب در خاورمیانه.
ج. ایجاد منطقه امنیتی غرب در قلب مناطق اسلامی برای نظارت و دیدبانی بر منافع امنیتی غرب از درون منطقه.امّا حقیقت چیست؟ اگرچه اثبات ساختگی بودن این افسانه خود مجالی جداگانه میطلبد، اما بنابر ارتباط بحث نگاهی گذرا به ریشههای این اسطوره میاندازیم. برای پرده برداشتن از ماهیت سراسر کذب این ادعا باید ۳ مساله اتاقهای گاز، سوزانده شدن اجساد و تهیه صابون از اجساد سوزانده شده مورد بررسی قرار گیرد.
اتاقهای گاز
متهم اصلی جریان یهودی سوزی در دادگاه نورمبرگ(۸۰) فردی به نام رودلف هوس(۸۱) فرمانده نظامی اردوگاه آشوتیس(۸۲) میباشد. به عقیده وی دست کم دو میلیون و پانصد هزار قربانی در آشویتس از طریق گازدهی و مرده سوزی اعدام و قلع و قمع شدهاند و دست کم نیم میلیون نفر دیگر از گرسنگی و بیماری از پا درآمدهاند.(۸۳) وی (رودولف هوس) در تشریح نحوه کشتار در اتاقهای گاز میگوید: نیم ساعت پس از پخش گاز، در اتاق را باز و دستگاه تهویه را روشن میکردیم و بلافاصله اجساد را خارج میکردیم. سپس مأموران، اجساد را از اتاق خارج و دندانهای طلای اجساد را برمیداشتند و در چالهها آتش میافروختند و روی آنان روغن انسانی جمع شده میپاشیدند. آنها تل اجساد آتش گرفته را به هم میزدند تا هوا بهتر به آنها برسد. تمام این کارها را با بی¬تفاوتی و بی¬خیالی انجام میدادند. انگار یک وظیفه بی اهمیت روزمره را انجام میدهند. مأموران در حال حمل اجساد سیگار میکشیدند یا چیزی میخوردند و حتی موقع کار با مردهها یعنی سوزاندن اجسادی که از مدتها قبل در گور جمعی روی هم انبار شده بودند از خوردن دست بر نمیداشتند. آنچه در اعترافات هوس میتوان یافت اصرار بر احساسی کردن این افسانه است و جالبتر اینکه آنها ۲۰۰۰ جسد اشباع شده از سم بسیار خطرناک را آن هم در یک فضای کوچک بدون ماسکِ ضد گاز و درحالی که سیگار میکشیدند یا چیزی میخوردند جابجا میکردند!!! رودلف هوس در کتاب خاطرات خود مینویسد: در نخستین بازجویی ام، از من با کتک اعتراف گرفتند اگرچه من آن را امضاء کردم ولی نمیدانم در آن چه چیزی وجود داشت.(۸۴) روایت دادگاه نورمبرگ از کشتار با گاز بسیار مبهم است و اگر کسی زحمت بررسی نحوه کشتار با گاز را به خود بدهد متوجه مضحک بودن این اعترافات خواهد شد. ماده سمیای که به ادعای طراحان هولوکاست، نازیها برای کشتن میلیونها یهودی از آن استفاده کردهاند. گاز زیکلون B(85) بوده است. نزد طرفداران نظریه کشتار یهودیان توسط آلمانها در طی جنگ جهانی دوم بسیار رایج است که تصویری از بستههای زیکلون B را با سوء استفاده از بیاطلاعی خوانندگان به معرض نمایش بگذارند و هیاهوی تبلیغاتی برپا کنند. امّا در میان خوانندگان چند نفر میداند که استفاده از گاز زیکلونB در ارتش آلمان بهاندازه استفاده از حشره کش د.د.ت در ارتش آمریکا معمول بوده است؟ چند نفر از آنها میدانند که این تصاویر ابداً به معنی قتل عام انسانها نیست، همانگونه که تصاویر یک جعبه محتوی د.د.ت چنین معنایی را افاده نمیکند.(۸۶) اینک چند سؤال اساسی در ارتباط با اعترافات و طریقه عملکرد گاز زیکلون B مطرح میشود :
۱٫چه مدت لازم بود تا گاز زیکلون B عمل کند؟
۲٫تا چه مدت گاز در یک فضای بسته فعال میماند؟
۳٫آیا آنگونه که ادعا کردهاند، ورود به مکان آغشته شده به گاز بدون ماسک آن هم تنها نیم ساعت پس از استعمال آن ممکن است؟
۴٫آیا کورههای آدم سوزی میتوانند طبق ادعای آنان روز و شب کار کنند؟(۸۷)بروشوری که در زمان جنگ در آلمان توسط شرکت مبارزه با جانوران زیان آور چاپ شده است نشان میدهد که هشت نوع گاز در آلمان مورد استفاده قرار گرفته که قوی ترین آنها زیکلون B بوده است که به علت قدرت بالای مسمومیت آن برای سم پاشی در مکانهای وسیع مانند خوابگاه سربازان، سیلوها و کشتیها مورد استفاده قرار میگرفته است و به طور شدید سمی و نابود کننده بافتهای سلولی ذکر شده است. و از این رو تنها باید توسط افراد آموزش دیده مورد استفاده قرار گیرد. در عین حال، باید افراد به ماسک ضد گاز با قوی ترین فیلتر یعنی فیلتر جی(۸۸) مجهز باشند، در بند هفت بروشور راهنمای استفاده از گاز زیکلونB آمده است: قابلیت دفع با تهویه سخت و طولانی ، با توجه به اینکه این گاز شدیداً به سطوح میچسبد، اتاقی که آغشته به گاز زیکلون B است حداقل تا ۲۱ ساعت بعد از انتشار گاز نباید وارد آن شد. افرادی هم که دارای ماسک قوی هستند باید بعد از یک دقیقه به سرعت از اتاق آغشته به گاز زیکلون B خارج شوند.(۸۹) در حالی که هیچ یک از شرایطی که برای اتاقهای گاز ضروری هستند در اردوگاهها وجود نداشت، و هر کسی که در آنجا کار کرده باشد جان خود و اطرافیانش را به خطر میاندازد. هیچ وسیلهای نه برای تهویه و نه برای توزیع هوا و نه هیچ امکانی برای افزودن مواد و وسایلی که مورد نیاز گاز زیکلونB است وجود نداشت.(۹۰) یک اتاق گاز که در آن از گاز زیکلونB استفاده میشود باید دارای جدارههای فولادی ضخیم و یا شیشههای بسیار ضخیم باشد، زیرا به علت خلائی که در این اتاق باید ایجاد گردد هر لحظه امکان انفجار وجود دارد و بسیار فضاحت بار است که اتاقهای گاز ادعایی را مکانی معرفی میکنند که از سنگ و گچ و رنگ ساخته شدهاند. بدون اینکه هیچ اثری از ماشین آلات مورد نیاز برای کشتن نه یک نفر بلکه میلیونها زن و مرد و کودک به جای مانده باشد.(۹۱) خلاصه اینکه دادگاه نورنبرگ در فضایی کاملاً صهیونیستی و ضد نازیسم شکل گرفت و با لحاظ اینکه هیتلر چون مرتکب جنایت شده است، باید قبول کرد که او شش میلیون یهودی راکشته است…
ادامه دارد...
برگرفته از سایت:انعکاس دانلود
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :
موضوع :
دشمن شناسی،فراماسونری و جوامع مخفی،یهود شناسی و صهیونیسم , ,