از مشرق حماسی قرآن طلوع کرد
مردی به وسعت همه جاده های سبز
در دست های پر طپش آیه های صبح
بر شانه های روشن او یک ردای سبز
ای بادهای هرزه! چه بیهوده می وزید
وقتی درخت مانده و یک مقتدای سبز
نیلوفرانه باز به خورشید می رسیم
با دست های پر شده از یک دعای سبز
فردا بهار، فصل بزرگی ست بی گمان
فردا که می رسیم به یک انتهای سبز
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :